جدول جو
جدول جو

معنی بی مورد - جستجوی لغت در جدول جو

بی مورد
(مَ / مُو رِ)
مرکّب از: بی + مورد عربی، نه بجایگاه خود. (یادداشت مؤلف)، رجوع به مورد شود
لغت نامه دهخدا
بی مورد
بیجا، نامتناسب، بی مناسبت، پرت، نابجا، نامناسب
متضاد: بجا، متناسب، ناموجه، توجیه ناپذیر
متضاد: موجه، توجیه پذیر
فرهنگ واژه مترادف متضاد

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از بی سواد
تصویر بی سواد
کسی که خواندن و نوشتن نداند
فرهنگ فارسی عمید
(مَ)
خالی از مرد. فاقد جنس نرینۀ آدمی.
لغت نامه دهخدا
تصویری از بی مروت
تصویر بی مروت
نا مرد ستمگر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از به مجرد
تصویر به مجرد
در همان دم به همان دم
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بی سواد
تصویر بی سواد
برانی: نافرهخته کانا آنکه خواندن و نوشتن ندارند، بی علم بی معرفت
فرهنگ لغت هوشیار
دنبالعقباز پساز پی: اما آن ظلم که به پی آورد او در همدان بسنهء... رفت از همه سالها گذشته بود
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گل مورد
تصویر گل مورد
گل سرخ از گیاهان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از به مجرد
تصویر به مجرد
((بِ. مُ جَ رَُ دِ))
در حال، بلافاصله
فرهنگ فارسی معین
تصویری از در مورد
تصویر در مورد
درباره
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از بی صورت
تصویر بی صورت
Formless
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از بی سواد
تصویر بی سواد
Illiterate, Uneducated
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از بی موقع
تصویر بی موقع
Unseasonable
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از بی مروت
تصویر بی مروت
Dishonorable
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از بی مهری
تصویر بی مهری
Unkindness
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از بی صورت
تصویر بی صورت
безформний
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از بی مروت
تصویر بی مروت
hańbiący
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از بی موقع
تصویر بی موقع
poza sezonem
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از بی مهری
تصویر بی مهری
nieżyczliwość
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از بی مروت
تصویر بی مروت
ганебний
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از بی موقع
تصویر بی موقع
поза сезоном
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از بی مهری
تصویر بی مهری
недоброта
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از بی سواد
تصویر بی سواد
безграмотний , неосвічений
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از بی موقع
تصویر بی موقع
не по сезону
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از بی سواد
تصویر بی سواد
Analphabet, ungebildet
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از بی صورت
تصویر بی صورت
formlos
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از بی مروت
تصویر بی مروت
unehrenhaft
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از بی موقع
تصویر بی موقع
unzeitgemäß
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از بی مهری
تصویر بی مهری
Unfreundlichkeit
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از بی سواد
تصویر بی سواد
безграмотный , необразованный
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از بی صورت
تصویر بی صورت
бесформенный
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از بی مروت
تصویر بی مروت
позорный
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از بی مهری
تصویر بی مهری
недоброжелательность
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از بی صورت
تصویر بی صورت
bezkształtny
دیکشنری فارسی به لهستانی