بی مورد (مَ / مُو رِ) مرکّب از: بی + مورد عربی، نه بجایگاه خود. (یادداشت مؤلف)، رجوع به مورد شود ادامه... مُرَکَّب اَز: بی + مورد عربی، نه بجایگاه خود. (یادداشت مؤلف)، رجوع به مورد شود لغت نامه دهخدا
بی مورد بیجا، نامتناسب، بی مناسبت، پرت، نابجا، نامناسبمتضاد: بجا، متناسب، ناموجه، توجیه ناپذیرمتضاد: موجه، توجیه پذیر ادامه... بیجا، نامتناسب، بی مناسبت، پرت، نابجا، نامناسبمتضاد: بجا، متناسب، ناموجه، توجیه ناپذیرمتضاد: موجه، توجیه پذیر فرهنگ واژه مترادف متضاد